نگاهی به رقص های محلی ایران و جایگاه خاص آنها به عنوان زبان جهانی/چرخم پی حق، رقصم پی حق Iranian folk dances

سمیه انصاری فر
****
زمین به دور خودش می چرخد، به دور خورشید می چرخد، سیاره نیز می چرخد، چرخ، چرخ، چرخ …. قبل از اینکه هرموجود زندهای روی زمین خلق شود به وجود آمدن جهان کهکشانها، ستارگان، سیاره ها، ماه و … خلقی بزرگ و موزون در فضا بود. سیاره ها به دور خورشیدهای خود و ماه به دور ستارگان خود میچرخیدند. حرکت سیاره ما، زمین به دور خود با ریتمی انجام میشود که حاصل آن به وجود آمدن شب و روز است. سپس هنگامی که سیارگان صاحب حیات، ظاهر شدند زمستان و تابستان خلق شد و ریتم رشد کردن و تغییرات گوناگون بعدی را ایجاد نمود. تمام هستی حرکتی موزون و منظم است انگار که طبیعت رقصی جاودانه دارد. رقص واژه غریبی برای ما نیست. رقص از همان ابتدا وسیله ای برای نشان دادن احساسات و درونیات عمیق انسان ها بوده است و به گفته پژوهشگران تنها مختص انسان ها نیست به طوریکه برخی از قبایل و انسان های بدوی از روی پدیده های طبیعی و حرکات حیوانات از جمله پرندگان به خلق رقص پرداختند و رقص به نوعی برای آن ها وسیله ای برای هم سو و یکی شدن با جهان هستی بوده است.
یونسکو، سازمان علمی و فرهنگی وابسته به سازمان ملل،روز رقص را نامگذاری کرد. هدف از این نامگذاری ارج نهادن به رقص به عنوان زبانی جهانی است؛ زبانی که انسانها را در صلح و دوستی به هم نزدیک میکند. رقص یکی از المان هایی است که می توان در آن تنوع فرهنگی و قومی متفاوتی را دید شاخصه ای که مانند زبان و آیین های سنتی نشان دهنده فرهنگ مناطق مختلف است. کمتر فرهنگی را میتوان یافت که رقص خاص خودش را نداشته باشد. در واقع رقص به دلیل خاستگاه اجتماعی و فولکورکش بغیر از جنبه های عمیق بشری و مفاهیم جهان شمول نشان دهنده چارچوب معیشتی، فکری، اخلاقی، زیباشناسی و ذوق یک منطقه و قوم است. رقص های آیینی که در مناطق مختلف ایران دیده می شود نیز از این قاعده مستثنی نیست. رقص جدای حضور در آیین ها و فرهنگ های مختلف در ادبیات ما نیز جایگاه خاصی دارد و توصیف ها و ستایش های مختلفی از آن شده است بیشترین توصیف رقص را در اشعار مولانا می توان دید: «آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ/ چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ/ ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر/ ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ»
حافظ کمال انسان را در رسیدن رقصکنان به خورشید میداند: «کمتر از ذرهای نهای، پست مشو، عشق بورز/ تا به خلوتگه خورشید رسی رقصکنان» یا جایی دیگر باز به رقص اشاره کرده و می گوید: «شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد/ صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند»
سعدی هم می گوید: «آدمـــی زاده اگـر در طرب آید چه عجــب/ سرو در بــاغ به رقص آمده و پیر و چنـــار/ تو گر به رقص نیایـی شگفـت جــــانوری/ از این هوا که درخت آمدست در جـــولان»
هرچند در کشور ما هیچ تلاشی برای ثبت و حفظ رقص هایی که نماد فرهنگ و هویت یک منطقه است نشده است و بسیاری از آن ها چون پرخوانی دیگر منسوخ شده است ولی همچنان در برخی از مناطق و قبایل مختلف کشور برخی رقص ها برگزار و اجرا می شود. در ادامه به برخی از رقص های محلی و آیینی کشورمان و خاستگاه اجتماعیشان اشاره خواهیم کرد.
قبل از هرچیز باید به رقص سماع اشاره کرد رقصی که ردپای آن را می توان در اشعار مولانا یافت. سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نموده است.
سماع، شنیدن، شنوایی، آواز، سرود وجد و پایکوبی و دست افشانی صوفیان منفردا و جمعا با آداب و تشریفات خاص است. سماع در واقع نوعی هم سوئی با کائنات و نظام هستی محسوب می شود. و سماعگر با چرخیدن بر حول یک محور که همان محوریت خداوند است و چرخیدن به دور آن نقطه مفروض با گردش کائنات هم سو و هم جهت می شود. سماع درویشان از چهار حالت و حرکت اصلی و نمادین شکل میگیرد که هر کدام آن تفسیری بس عمیق دارد:چرخ زدن: اشاره به شهود حق در جمیع جهات، جهیدن: اشاره به غلبه شوق بر عالم علوی، پا کوفتن: اشاره به پامال کردن نفس اماره و دست افشاندن: اشاره به دستیابی به وصال محبوب. سماع همچنان در میان برخی حلقه های درویشان و تصوف اجرا می شود.
اما در مناطق مختلف چون شمال کشور، کردستان، بلوچستان، جنوب و… رقص های محلی مختلفی وجود دارد. یکی از آن ها رقص «پا بازی» است که در استان گیلان رواج دارد. این رقص یک رقص مردانه است که برای پیروزی کشتی گیران انجام می شود. در واقع این رقص، رقصی مقامی است که با سرنا و نقاره انجام می شود. رقصنده دستها را بر کمر میگذارد و تنها با پیش و پس کردن پاها، به اجرای رقص میپردازند. رقص رایج زنان این منطقه قاسم آبادی است. رقصنده دو لیوان یا استکان را با هر دست خود برداشته که در اصطلاح به آن دس سنج گفته میشود. در واقع تنظیم ریتم رقصنده، توسط ضربات استکانها یا اشیا فلزی دیگری صورت میگیرد. دیگر رقص زنانه این منطقه، رقص چراغ است که مجری با قرار دادن پایه چراغ گردسوز روشن بر دندانهای خود و ایجاد حالتی خاص، به رقص میپردازد. رقص در گیلان انفرادی است.
اما در استان مازندران رایج ترین رقص «سما» است. نام دیگر این رقص «سری سما» یا «چکه سما» است. این رقص، عموما به صورت فردی و گاه به صورت جمعی به اجرا در میآید. اگر چه سما رقصی زنانه است ولی گاه مردان نیز در اجرای رقص شرکت میکنند. لاک سری سما رقصی تند و پرشتاب است که با لرزش مواج و عمودی اعضای بدن همراه است. این رقص، عاری از فیگورهای متنوع است و در اجرای دسته جمعی آن، افراد رقصنده به طور مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر عمل مینمایند. چکه سما اگر چه رقصی متعلق به شمال البرز است، اما در اکثر آبادیهای کوهستانی و کوهپایه ای جنوب البرز نیز مورد استفاده است.
رقص کردی یا همان «هه لپه رکی» از جمله رقص هایی است که قدمت دیرینه دارد و از دوران آریایی ها به یادگار مانده است. حرکات «هه لپه رکی» در چهار نوع مراسم عرفانی، مذهبی، شادی و عروسی و عزا و غم اجرا می شود؛ اما رقص های فولکلور کردی عبارتند از: چه پی یا چوپی، سی پی، روینه ،گه را نه وهکه مخصوص شکاک است. دووپی یی، داغه که ویژه کردستان ترکیه است.گه ریان، پشت پا، فه تاح، فه تا پاشایی، خانه میری، سی جار، شه لان، زه نگی و چه مه ریواما که هر کدام از حرکات انجام شده در آن فلسفه خاصی دارد. به طور خلاصه و مختصر نکات زیر در تمام حرکات هه لپرکه کردی یکسان می باشد. دستمال داشتن نفر اول و آخر نشانه برابری همه اعضای گروه می باشد، گرفتن دست نشانه اتحاد گروه، وجود زنان در رقص نشانه اتحاد خواهر و برادری میان همه زنان و مردان و نقش اجتماعی زنان در گروه،کوبیدن پا بر زمین تهدید مهاجم و اشاره به زمینی است که وطن گروه محسوب می شود. هورا و صدای جمعی برای ترساندن دشمن می باشد، نشستن در هنگام مراسم به معنی ترغیب دشمن و گروه منفور به تسلیم شدن، بلند کردن سر به معنی استمداد گرفتن از یزدان پاک، اگر از دور به حلقه نگاه کنید و دستهای به هم گره کرده را ببینید همانند حلقه های زنجیر است.
اما رقص در استان لرستان از پیشینه ای کهن برخوردار است، البته در لرستان از واژه هایی چون «باخته»، «بازی»، «دس گرته» به جای رقص استفاده می شود. به فرد رقصنده نیز «بازِنَه» می گویند؛ رقص ها در لرستان عموماً چهره آیینی و فرهنگی به خود گرفته اند. و همواره با حضور مردان وزنان لر صورت گرفته است. وشامل انواع گوناگونی چون: دوپا، سه پا، شانه شَکی، سنی سما و، سوار هو، اوشاری و… است.
در منطقه خراسان نیز رقص های محلی وجود دارد که مهم ترین آن ها رقص معروف «باخرزی» است که به نام رقص تربت جام هم معروف است و در بین مردم باخرز و تربت جام و تربت حیدریه و برخی از نقاط جنوبی خراسان رواج دارد. این رقص به صورت جمعی توسط مردان اجرا میشود و حالت و کیفیت آن کاملاً رزمی و حماسی است. رقصندگان قسمتی از رقص باخرزی را با چوب اجرا میکنند.
تصور میشود که در گذشتههای دور و احتمالا در صحنههای جنگ لشکریان در موقع فراغت و استراحت این رقص رزمی را اجرا میکردند و در آن زمان البته به جای چوب از شمشیر استفاده میکردند. بعدها به تدریج چوب، جای شمشیر را گرفت. رقص «هتن» یا «هتم» یکی دیگر از رقصهای تربتجام است. در این رقص عرفانی رقصندگان به شکل دایره گرد هم میآیند و در حال گردش پاهای خود را به زمین میکوبند و در همان حال کمکم به رقص خود سرعت میدهند و در حال چرخیدن دستهای خود را به هم میکوبند و دایره را کوچکتر میکنند.
در منطقه بلوچستان نیز رقصهایی چون دولت، چاپ زابلی، رقص زابلی، گران چاپ، سه چاپ، کلمپور، چوچاپ، شمشیر بازی و دوچوبه رواج دارد. مرکزیت این گروه از رقصها در دلگان است. در منطقه میرجاوه نیز رقصهایی چون چاپ سرحدی، یک لت، دو لت و سه لت رایج است که همانند چوب بازی خراسانی است.
در سواحل جنوبی انواع رقـص هـای عربـی و افریقـایی بـه نامهای رزیف، کووایی، شابوری، فی ژیری و ذاکری وجود دارد. در استان هرمزگـان انـواع رقص های آئینی و رقص هایی مانند چوب بازی، بلوچی، کلمپور و چوچاب رایج است. در بوشهر رقص های متنوعی مانند چوبی چهار دستماله و چوبی بوشهری رواج دارد. لرزنـدان و حرکتهای مواج شانه ها، اصلی ترین حرکت در رقص این منطقه است کـه همنـوا بـا نـی انبان و دایره اجرا می شود. در خوزستان و شوشتر و دزفول رقـص هـایی تحـت تـأثیر ایـل بختیاری و در میان عرب های این منطقه رقص شمشیر و برخـی رقـص هـای عربـی متـداول است. اما در آذربایجان رقص های گوناگون و بی همتای بسیار دارد که به اندازه طیف وسیع و فراگیر موسیقی آن است . هر رقصی معنا و مفهوم خاص خود را دارد و در مراسـم ویـژه ای هـم اجرا می شود. بیشتر رقص های آذربایجانی تغزلی، برخی شاد و پرشور و برخی اندوهناک هستند. برخی رقص ها نیز پیام و بار تاریخی دارند مانند رقص بسیار قدیمی و مرسوم «یـالْلی» کـه شکل ابتدایی آن به شکل مراسم سنتی بوده که در اطراف آتش اجرا می شد. این رقص آرام شروع می شود، سپس با قدم های سریع به شکل دویدن پایان مـی یابـد. در آذربایجـان ده هـا نوع یاللی وجود دارد. رقصهای مشهور لزگی، توراجی، جیرانی و قازاغی از رقص های قـدیمی آذربایجان هستند.
هرچند رقص در کشور ما کمتر با نوآوری همراه است و بیشتر حاصل تداوم سنت است اما باید دانست واگذاشتن رقص محلی یا فولکلور به پیوندهای طبیعی آن با محیط و جامعهای که از دل آن برخاسته، هرگز منجر به رشد این رقصها نخواهد شد در حالی که ظرفیتی غنی و فراتر از تفریح است.
Facebook Comments Plugin Powered byVivacity Infotech Pvt. Ltd.
-
هنر رقص و سدهای سیاسی و اجتماعیThe art of dance and political and social barriers
-
کتاب مقدس درباره رقصیدن چه می گوید؟ آیا یک مسیحی می تواند برقصد؟What does the Bible say about dancing?